گویا اندیشه

فلسفه یعنی رنج..فلسفه یعنی درد/حالا افتخاره که بگی رنجورم؟

گویا اندیشه

فلسفه یعنی رنج..فلسفه یعنی درد/حالا افتخاره که بگی رنجورم؟

تولید اندیشه

درود به شمایی که هم اکنون در حال مطالعه این خزئبلات هستی.


هدف از نگاشتن این سطرها ان است که تو را با رویای خود بیشتر اشنا کنم و اگر دیوانه ای هستی مثل من داخل شوی.


اینجا کارخانه ای است برای تولید اندیشه های بیمار و سپس بهبود و ترخیص و قابل مصرف کردن ان...

معتقدم انسان قرن 21 واهمه دارد بیندیشد و حتی در غرب هم این بیماری شایع است.


امروز ما هنوز در حال استفاده از فکر مردمان قرن گذشته است که اگر خیلی درجه یک بوده اکنون به غذایی وامانده و گندیده میماند لاشخورها دوست میدارند....


این حالت خوشبینانه و واقعیت مطلب ان است که اکثر این تولیدات فکری در فضایی بسته و مسموم صورت گرفته که کلید قفل های زمانه خویش هم نبودند چه رسد به قفلهای رمز دار و مینیاتوری و سوبله امروز../


من و تو و شما و ایشان و همه و تک تک ما میتوانیم خالق تفکری نوین باشیم./

همان که بشر هزاران سال مانند اب زندگی به دنبالش بوده./


این اصلا دور از ذهن نیست و اگر هم هست ما هرانچه درست میپنداریم میگوئیم./


کمترین چیزی که بدست میاید قصه ای علمی تخیلی است که اگر یک ناشر پیدا کنیم برای خود ژول ورنی خواهیم شد./میشود فیلمی تخیلی ساخت و در گلدن گروپ برنده جایزه گرمی شد.


خدا را چه دیدی؟چه دیدی؟.../؟


/منتظر نظرات و ایده های منحصر بفرد شما هستیم/


هر تئوری نظری فارق از انکه طبق اصول فلسفه تنئین شده یا نه به بحث گذاشته خواهد شد./حتم دارم ما میتوانیم/نه انگونه که در مثل امده بلکه فراتر/معتقدم نسل جوان ایرانی میتواند پایه تفکر نوین بشری را پی ریزی کند...


اصلا دور از ذهن نیست اگر بدانیم تقریبا همه متفکرین بزرگ تاریخ بشر خود نمیدانستند انچه در سر دارند چقدر اهمیت دارد و اینکه قبل از 40 سالگی ایدئولوژی یا شیوه فکری شان را کامل کرده اند./


پس میتوانیم./....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد